
سلام بزرگواران نیاز به کمک دارم در تکمیل پروپوزالم ببینید من کار کردم فقط جزئیاتی مونده که یکی از اساتید دستورات گفتن باید اعمال بشه زمانم هست فعلا تا 1ماه حد اقل ولی خب زودتر تموم بشم خیلی خوبه چون اکه ملاحظه فرمایید 80٪ انجام دادم این موارد را باید رعایت و اعمال کنیم: ✍🏼 درباره این موضوع دو سه تا مقاله کار شده است به نظرم بهتر است ایشون این مقالات را مطالعه کنند و با تکیه بر اینها پرپزال رو تقویت کنند. بیان مساله تقریبا نواوری ندارد چون تقریبا کاری که ایشان می خواهد بکند در مقالات زیر انجام شده است. حتی سوالات هم بشدت ضعف دارد. ملاحظه بفرمایید: فهم تشابهها و تفاوتهای معنایی واژههای ضیق، ضَنک، عُسر و حَرَج چه تأثیری بر فهم مفاهیم دینی؛ از جمله آیات قرآن دارد؟ فهم تشابهها و تفاوتهای معنایی واژههای ضیق، ضَنک، عُسر و حَرَج چه تأثیری بر فهم مفاهیم فقهی دارد؟ اگر مقصود ایشان همان واژه های متقارت المعنی حوزه درد و رنج و زحمت می باشد، لازم است برخی واژه های دیگر هم اضافه بشود. صریحا در قسمت روش شناسی توضیح دهد که بر اساس چه رویکرد و روشی می خواهد تفاوت های معنایی این ها را استخراج کند. معنی شناسی یا ....؟ در یک جایی هم گفته این واژه گان دارای تقابل معنایی هستند. این جمله غلط است. مقالات: تحلیلی بر مؤلفههای معنایی واژگان «محنت و مرارت» در قرآن کریم با تأکید بر روابط مفهومی معناشناسی آلام در قرآن کریم با تحلیل مضمون و با رویکرد اخلاقی تحلیل مؤلفه های معنایی مفهوم رنج در قرآن کریم با بهره گیری از روابط همنشینی بررسی واژگان رنج در قرآن کریم با محوریت مفردات راغب کتاب: معناشناسی رنج و سختی در قران کریم که به واژه های زیر پرداخته است: اثر در سه فصل تنظیم شده است. نویسنده در فصول سهگانه کتاب به معرفی مبانی معناشناسی میپردازد و نشان میدهد که چگونه این روش میتواند در مطالعات قرآنی کارآمد باشد. بهعلاوه، واژگان مرتبط با رنج بهطور مستقل بررسی میشوند. برای هر واژه، ابتدا ریشه و معنای لغوی آن بیان میشود، سپس کاربردهای قرآنی، روابط همنشینی و جانشینی، و در نهایت مؤلفههای معنایی استخراج میشوند. نهایتاً یافتههای زبانشناختی با آموزههای اخلاقی و تربیتی قرآن پیوند میخورد. نویسنده نشان میدهد که رنج در قرآن صرفاً یک پدیده زبانی نیست، بلکه واقعیتی وجودی است که آثار گوناگون بر انسان دارد و واکنشهای متفاوتی را برمیانگیزد. تحلیل واژگان کلیدی: «ضر»: واژه «ضر» 74 بار در قرآن آمده است و بیشترین بسامد را دارد. این واژه به معنای آسیبی است که سلامت، آرامش یا آسایش انسان را از بین میبرد. در آیات، «ضر» غالباً با افعالی مانند «مسّ» و «کشف» همراه است: «وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا» (یونس/12). ضر هم جنبه فردی دارد و هم میتواند جنبه اجتماعی بیابد. مهمترین مؤلفه آن، جنبه آزمایشی و پرورشی است؛ رنجی که انسان را به یاد خدا میاندازد. «بأس»: این واژه 32 بار در قرآن بهکار رفته است و بیشتر به رنجهای اجتماعی و عذابهای ناگهانی اشاره دارد. نمونه آن در آیه «فَأَخَذَهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ» (انعام/42) دیده میشود. «بأس» نشاندهنده شدتی است که جوامع را غافلگیر میکند. مؤلفه معنایی آن «تنبیه اجتماعی» است. «أذی»: 24 بار در قرآن آمده و بیشتر به آزار جسمی و روحی انسان از سوی دیگران اشاره دارد. «وَلَنَصْبرَنَّ عَلَی مَا آذَیْتُمُونَا» (ابراهیم/12). ویژگی مهم این واژه آن است که کنشگر اصلی آن انسان است، نه طبیعت یا خداوند. بنابراین «أذی» بیشتر به روابط انسانی و آسیبهای اخلاقی مربوط میشود. «ضیق»: 13 بار در قرآن آمده و معنای آن تنگی، فشار و اضطراب روحی است. «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُ یَضِیقُ صَدْرُکَ بمَا یَقُولُونَ» (حجر/97). این واژه بار معنایی منفی دارد و غالباً محصول فشار اجتماعی و استهزای دیگران است. «عسر»: 12 بار در قرآن بهکار رفته و نشاندهنده دشواری و سختیای میباشد که غالباً ناشی از عملکرد خود انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بکُمُ الْعُسْرَ» (بقره/185). ویژگی مهم آن، تقابل با «یسر» است؛ یعنی رنجی که در برابر آسانی قرار میگیرد. «مصیبة»: 10 بار در قرآن آمده و بهمعنای حادثه یا بلای ناگهانی است. «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بإِذْنِ اللَّهِ» (تغابن/11). مصیبت گاه ناشی از خطای انسان است و گاه صرفاً امتحانی الهی. «عنت»: 5 بار در قرآن آمده و بهمعنای رنجی روحی ناشی از گناه است. «یُرِیدُ اللَّهُ بکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بکُمُ الْعُسْرَ وَلَا یُرِیدُ أَن یُحَمِّلَکُم مِّنَ الْعَنَتِ» (نساء/28). ویژگی آن بار منفی شدید و ارتباط با ضلالت است. «نصب»: 5 بار در قرآن آمده و غالباً به رنج جسمی اشاره دارد. «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُ یَضِیقُ صَدْرُکَ» (حجر/97). این واژه گاه با وسوسههای شیطانی مرتبط است. «کدح»: 2 بار در قرآن آمده و بهمعنای کوشش همراه با رنج است. «یَا أَیُّهَا الإِنسَانُ إِنَّکَ کَادحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلَاقِیهِ» (انشقاق/6). بار معنایی آن مثبت است؛ رنجی که نشانه شأن انسانی است و انسان را به خالقش نزدیک میکند. «کبد»: یکبار در قرآن آمده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِی کَبَدٍ» (بلد/4). این واژه بهمعنای رنجی وجودی و ذاتی در خلقت انسان است. برخلاف «نصب» که گذرا است، «کبد» جزء جداییناپذیر زندگی انسانی است. لطف بفرمایید نظر و همچنین مبلغ رو هم بگید تا بدونیم . 0134
این آگهی از وبسایت کافه پروژه پیدا شده، با زدن دکمهی تماس با کارفرما، به وبسایت کافه پروژه برین و از اونجا برای این شغل اقدام کنین.