نوشتن داستان شعری کودکانه با موضوع کودک و جشن الفبا

داستان کودک و جشن الفبا ماجرای کودکی هست که دوست داره خوندن و نوشتن یاد بگیره و بعد به مدرسه میره و الفبا رو یاد می گیره و در جشن الفبا از اون تجلیل میشه. کتاب به صورت نثر اهنگین و شعر نوشته بشه. کتاب دارای 9 صفحه هست. صفحات 1 تا 3 تقریبا خوب نوشته شده اما از 4 تا 9 خوب نیست. سناریو کتاب جشن الفبا به نام خدا مقدمه) زهرا دختری که دوس داره زودتر بره مدرسه، چون میدونه که توی مدرسه میتونه باسواد بشه. اون دلش میخواد زودتر کتاب های داستانش رو خودش بخونه و بتونه برای مامان یا بهترین دوستش یک نامه بنویسه. زهرا بعضی شب ها یکی از کتاب داستان هاش رو میذاره کنارش، عکس های اون رو می بینه و میخوابه، اون خیلی شب ها دفتر و مدادش رو می ذاشت کنارش به امید روزی که بتونه چیزی توی اون بنویسه. مثلا یاداشت کارهای روزانه ش رو بنویسه و ... یک شب خواب می بینه که خیلی نارحته از اینکه نمی تونه بخونه، بنویسه و بشماره. صفحه اول) به باباش میگه من دیشب یه خواب عجیب دیدم خواب دیدم یه کتاب دارم که عددها (شماره ها) از توش بیرون پریدن و باهم بازی میکردن. عددها خیلی بازیگوش بودن میخواستم اونارو جمع کنم و برگردونم توی کتاب. همه شماره هارو به صف کردم میدونستم چندتایی از اونارو نیست ولی اینکه سه تا یا چهار تا یا حتی پنج تا باشه مطمئن نبودم شروع کردم اونارو بشمرم اما چون زیاد بودن بلد نبودم. خیلی ناراحت شدم از اینکه نمیتونم بشمرم. باباجون کاش بتونم مثل شماها تا هر عددی که دوست دارم بشمرم صفحه دوم) زهرا رفت پیش مامانش و گفت من خیلی دوست دارم برای تو یا بهترین دوستم نامه بنویسم . مامانش گفت: تو از این به بعد قراره بری مدرسه و می توانی پیام هایم را بخوانی و برای من نامه های قشنگ کوتاه بنویسی، می تونی یک داستان به انتخاب خودت برایم بخوانی و امشب تو برای من قصه بخوانی، می تونی برای من با خط خودت هرچه که دوست داری بنویسی، هرچه که بنویسی را من دوست دارم می تونی به مامان برای درست کردن کیک کمک کنی چون می توانی دستور پختن کیک را بخوانی. اون موقع از این که می بینم با دست های خودت می نویسی و می تونی نوشته های دیگران را هم بخوانی خیلی لذت می برم صفحه سوم) روز اولی که زهرا میره مدرسه خیلی خوشحاله که قراره خوندن و نوشتن یاد بگیره، زهرا با مامانش خداحافظی میکنه و براش دست تکون میده. صفحه چهارم) سر کلاس نشسته و خیلی خوشحاله که معلمش رو می بینه و دوستای جدید پیدا کرده صفحه پنجم) معلم با حیوانات حروف رو به بچه ها یاد میده صفحه ششم) بچه های کلاس هر کدوم لباس یکی از حیوانات رو به تن می کنن که با حروف اول اون حیوانات میشه کلمه پویاشو رو درست کرد صفحه هفتم) زهرا از اون به بعد می تونست خیلی کارها رو انجام بده که قبلا نمی تونست مثل خوندن ساعت، نوشتن نامه و ... صفحه هشتم) زهرا در روز جشن الفبا، نامه ای رو که خودش نوشته برای همه بچه ها می خونه + متن نامه دختر خوبم، امسال که باسواد شدی و خواندن و نوشتن را یاد گرفتی، همگی خیلی خوشحال شدیم، برای این که همیشه خوشحال باشیم، سعی کن همیشه یک مطلب جدید یاد بگیری تا دانا شوی، انسان های دانا همیشه موفق و با قدرت هستند.