تحقیقات اولیه در مورد رفتار انسان نشان می دهد که ایجاد ارتباط مثبت با فرآیند یادگیری مؤثرتر از ایجاد تداعی های منفی است. مطالعات بعدی نشان داده است که یکی از راههای ایجاد این تداعیهای مؤثر، پرورش احساسات مثبت در حین یادگیری است.احساسات مثبت با رضایت، اشتیاق و لذت در لحظه حال مشخص می شوند. در محیط های تحصیلی، احساسات مثبت با کسب مهارت های مختلف که باعث موفقیت تحصیلی می شود، مرتبط است. پرورش شادی در کلاس برای کمک به دانشآموزان برای حفظ حس انعطافپذیری، ذهن آگاهی و حتی سلامت جسمانی پیشنهاد شده است . با مرجع دانلود سوالات استخدامی کشور ای سوال همراه شوید با بررسی نقش احساسات در پیشرفت درسی دانش آموزان
علاوه بر این، تصویربرداری مغز نشان داده است که احساسات مثبت برای یادگیری مؤثر حیاتی هستند. سبکهای آموزشی که از احساسات مثبت حمایت میکنند با پردازش شناختی مؤثرتر همبستگی دارند. مطالعات تجربی مشخص کرده اند که همه این نتایج ممکن است الهام بخش گرایش به تفکر انتقادی و انعطاف پذیر باشند. با یک محیط کلاس درس مثبت، دانش آموزان ممکن است با پذیرش و اراده بیشتر با چالش های تحصیلی روبرو شوند.
بسیاری از محققان موافق هستند که احساسات نقش مهمی در فرآیند یادگیری دارند و بنابراین، میتوانند حتی مبنای یادگیری باشند. بر اساس این نظریه آموزش و پرورش می بایست در تنظیم و اجرای سیاست های خود این نکته را در دستور کار خود قرار دهد که محیط و تعاملات درون مدرسه ای را به سمتی سوق دهد که همواره احساسات مثبت در فضای کلاس و مدرسه در جریان باشد. برخی از محققان به ویژه بر معنای احساسات در یادگیری بزرگسالان تأکید می کنند. همچنین، آنها استدلال می کنند که این زمینه هنوز نیاز به تحقیقات بیشتر و عمیق تر دارد. پکرون و همکاران به ویژه توجه زیادی به احساسات در آموزش داشتند، که یک رویکرد نظری خوب ایجاد کرد و داده های تجربی را جمع آوری کرد که نشان دهنده اهمیت احساسات در یادگیری است. پکرون و همکارانش انواع مختلفی از احساسات را که بر دانشآموزان و معلمان تأثیر میگذارند، تحقیق کردهاند. آثار آنها بینش هایی را در این زمینه ارائه می دهد و تحقیقات بیشتری را پیشنهاد می کند. احساسات در یادگیری بزرگسالان مورد توجه دیرکس (۲۰۰۸) قرار گرفت، که به روشهایی که احساسات بر بزرگسالان در موقعیتهای مختلف تحصیلی تأثیر میگذارد علاقهمند است. دیرکس در تحقیق خود نشان می دهد که بزرگسالان به شدت تحت تأثیر احساسات هستند و روش های آموزشی مختلفی را برای کاهش تأثیر منفی ارائه می دهد.
همانگونه که احساسات مثبت نقش انکار ناشدنی در پیشرفت درسی دانش آموزان دارد احساسات منفی نیز می تواند تاثیر مخربی در رشد درسی دانش آموزان بگذارد. زمینه عاطفی ممکن است توانایی به خاطر سپردن جزئیات و ذخیره آنها در حافظه بلند مدت را افزایش دهد. این به این دلیل اتفاق می افتد که افراد روی یک شی تمرکز می کنند و احساسات را ترسیم می کنند. برای مثال، احساس علاقه به چیزی به معنای تلاش برای شناختن آن است که به خاطر خودش تحقیق می کند. علاقه ممکن است دلیل اصلی انتخاب رشته خاص و ادامه یادگیری باشد. دو نوع اصلی علاقه وجود دارد: فردی و موقعیتی. علاقه فردی ممکن است به عنوان یک احساس شخصی تعریف شود که بیشتر به خود شخص، ویژگی های فردی، ترجیحات و ارزش ها بستگی دارد. بنابراین می تواند تنظیم کننده اصلی عمل در دستیابی به اهداف باشد. منافع موقعیتی در شرایط مناسب بسته به محیط رخ می دهد. می توان آن را “گرفت” (زمان کوتاه) و “نگه داشت” (روی کردن به فرد). حتی اگر دانشآموزان علاقهای به یادگیری برخی مطالب نداشته باشند، ممکن است چیزی «جذابکننده» برای خود بیابند که توجه آنها را جلب کند و علاقه موقعیتی را برانگیزد که بسته به پیوند شخصی میتواند بیشتر طول بکشد. این بدان معناست که می توان علاقه ایجاد کرد.
مکانیسم اصلی که ممکن است برای تأثیر احساسات مثبت در کلاس درس توضیح داده شود، توسط “برادن و مدل ساختن” توضیح داده شده است. این مدل پیشنهاد میکند که احساسات مثبت آگاهی فرد را گسترش میدهد و افکار و اعمال اکتشافی بیشتری را تشویق میکند، در حالی که احساسات منفی اثر محدود کنندهای دارند. در حالی که احساسات منفی ممکن است گاهی دانشآموز را به کار سختتر سوق دهد، مدل بسط و ساخت اشاره میکند که این تعیین ناشی از اثر تثبیتکننده احساسات منفی است، در حالی که اخلاق کاری که توسط احساسات مثبت ایجاد میشود نشان داده است که توسط یک چشمانداز توسعه یافته هدایت میشود. در مجموع، نشان داده شده است که احساسات مثبت ذهن را وسعت می بخشد و باعث می شود فرد بیشتر به جزئیات پیرامون خود توجه کند، و همچنین راه حل هایی ایجاد می کند که نیاز به تفکر فراتر از محیط آنی دارد. این یافته ممکن است به ویژه در کلاس درس مفید باشد. گسترش ذهن ممکن است مهارت ها و منابع دانش آموز را ارتقا دهد زمانی که آگاهی ذهنی از محیط فعلی به افزایش تعامل منجر شود. با گذشت زمان، افزایش مشارکت دانش آموز ممکن است به حالت مولد «جریان» تبدیل شود که با حالت تمرکز و درگیری بهینه در یک فعالیت تعریف می شود .
هنگامی که دیدگاه دانش آموز با احساسات مثبت تقویت می شود، ممکن است احتمال بیشتری برای رسیدن به جریان داشته باشد. سیکسزنت میهالی در هنگام توسعه این مفهوم دریافت که وقتی فردی در یک وضعیت جریان کار می کند، حتی بالاتر از توانایی تحصیلی خود، می تواند به طور مداوم مهارت ها و ایده های جدید را بیاموزد. همچنین بیان کرد که شرایط اصلی برای ایجاد جریان عبارتند از توجه آگاهانه، انگیزه درونی، آرامش، بازخورد فوری و عدم توجه به نیازهای فیزیکی. طبق تحقیقات بر روی مدل بسط و ساخت، کلاسی که احساسات مثبت را پرورش می دهد، احتمالاً این شرایط را ایجاد می کند.
تحقیقات در مورد احساسات مثبت در کلاس نشان می دهد که مکانیسم های پشت سر جریان احساس مثبت برای بهبود پیشرفت تحصیلی کار می کنند. در محیط های مدرسه، افزایش احساسات مثبت با سطوح بالاتر مشارکت دانشآموز مرتبط است، در حالی که احساسات منفی با سطوح پایینتر مشارکت مرتبط است. دانش آموزانی که در طول روز مدرسه احساسات مثبت بیشتری را تجربه می کنند، ممکن است مهارت های مقابله ای بیشتری را نشان دهند. تحقیقات نشان میدهد که تجربه هیجانهای مثبت، بهبودی از تجربیات تکلیفی مانند اضطراب امتحان را تسهیل میکند. مطالعات همچنین نشان می دهد که سطح بالاتری از احساسات مثبت نمرات بالاتر و مهارت های ریاضی و خواندن بهتر را دو سال بعد در نوجوانان پیش بینی می کند، و همچنین سرمایه گذاری شناختی و سطح رضایت در دانش آموزان دبستانی. چنین تحقیقاتی از این ایده پشتیبانی می کند که القای احساسات مثبت در کلاس درس ترس از شکست، خودآگاهی و سایر عوامل حواس پرتی را از بین می برد تا شرایط بهینه برای جریان ایجاد شود.
تأثیر گسترده احساسات مثبت میتواند به دانشآموزان حسی از ذهنآگاهی، انگیزه و رضایت بدهد که آنها را ترغیب میکند تا در محیط خود احساس راحتی بیشتری داشته باشند و اضطرابهایی را که ممکن است مانع از درگیر شدن کامل آنها در یک کار شوند، از بین میبرد. تجربه احساسات مثبت با موفقیت بیشتر همراه است، نه فقط به این دلیل که افراد احساس بهتری دارند، بلکه به این دلیل که یک ذهنیت گسترده به آنها کمک می کند تا توانایی دستیابی به جریان را توسعه دهند. در طول جریان، چالش با فتنه و توانایی ناشی از احساسات مثبت غلبه می کند. بنابراین، مربیان ممکن است از ایجاد فرهنگهای مدرسهای که دانشآموزان برای مدیریت احساسات منفی با ایجاد احساسات مثبت بیشتر آماده هستند، سود ببرند. چنین مدارسی ممکن است به دانشآموزان کمک کند تا ذهنیت خود را گسترش دهند و فرصتهای خود را برای اوج تعامل افزایش دهند.
علاوه بر این،دانشمندان متقد هستند که علاقه را با لذت پیوند دارد و می تواند دلیل برخی از پیشرفت های تحصیلی باشد. سپس، لذت با شادی، هیجان، لذت که منجر به تمرکز می شود، مرتبط می شود. چنین احساسات مثبتی را احساسات موفقیت می نامند زیرا ممکن است منجر به موفقیت شوند یا نتیجه یادگیری مؤثر باشند. بنابراین، هم علاقه و هم لذت را می توان مبنای خوبی برای درگیری و مشارکت در یادگیری، تحریک فرآیندهای شناختی نامید .
سپس، هر گونه مشکل شخصی ممکن است دغدغه اصلی دانش آموزان باشد که آنها را از یادگیری منحرف می کند. بنابراین، این سؤال را مطرح می شود که احساسات پس زمینه شخصی بر یادگیری بزرگسالان تأثیر می گذارد. این احساساتی است که بزرگسالان جدا از تحصیل تجربه می کنند، مانند زندگی شخصی یا محل کار. برای چنین بزرگسالانی ترکیب مطالعه با وظایف شغلی یا خانوادگی می تواند چالش برانگیز باشد زیرا انرژی زیادی می گیرد. دانشمندان این سؤال را مطرح می کنند که دانشجویان کارشناسی ارشد بین المللی در یک محیط دانشگاهی انگلیسی سازگار می شوند. آنها بیان می کنند که چنین دانش آموزانی ممکن است در دوره گذار خود با مشکلات فرهنگی و زبانی متفاوتی روبرو شوند. بنابراین، منزیس و بارون در تحقیقات خود پیشنهاد میکنند که دوستان و پشتیبانی همسالان، حمایت اجتماعی و عاطفی ارائه میکنند که به تقویت زبان انگلیسی و اطمینان بیشتر در یک محیط دانشگاهی کمک میکند. سولانو، در تحقیقات خود، بیشتر به نقش معلمان در کمک به دانش آموزان با ارائه بازخورد می پردازد. از این رو، دانش آموزان می توانند از دوستان، همسالان، هم گروهی ها و همچنین معلمان یا معلمان خود برای احساس راحتی بیشتر استفاده کنند. چنین حمایتی بر رفاه عمومی دانش آموزان و در نتیجه بر توانایی های یادگیری آنها تأثیر مثبت می گذارد.
دو مداخله پیشنهادی برای بهبود تجربه یادگیری با افزایش احساسات مثبت، برنامه های یادگیری اجتماعی-عاطفی و مراقبه ذهن آگاهی هستند. هدف این مداخلات افزایش احساسات مثبت از طریق پرورش هوش هیجانی دانش آموزان است. هوش هیجانی به عنوان مهارت درک و کنترل احساسات خود تعریف شده است. تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند، مستعدتر هستند که هم احساسات مثبتی را احساس کنند و هم آن را ابراز کنند که باعث گسترش و جریان می شود .
برنامه های یادگیری عاطفی اجتماعی به دنبال توسعه هوش اجتماعی-عاطفی در کودکان با تمرکز بر پنج حوزه اصلی است:
برنامههای درسی این برنامهها رفتارهای اجتماعی و هوش هیجانی را از طریق پروژههای کلاسی، تمرینهای میانجیگری، مهارتسازی و حضور مثبت ترویج میکنند. برنامه های یادگیری عاطفی اجتماعی از طریق ترویج پاسخ های اجتماعی و عاطفی مثبت، احساسات منفی ناشی از پرخاشگری و خشونت همسالان را از بین می برند و احساسات مثبت را در خط مقدم قرار می دهند. شایستگی عاطفی اجتماعی به دانش آموزان اجازه می دهد تا احساسات خود را تشخیص داده و مدیریت کنند، روابط سالم برقرار کنند، اهداف مثبتی تعیین کنند، نیازهای فردی و اجتماعی را برآورده کنند و تصمیمات مسئولانه و اخلاقی بگیرند .
آگاهی راه دیگری برای افزایش احساسات مثبت و هوش هیجانی، مدیتیشن ذهن آگاهی است. ذهنآگاهی بهعنوان یادگیری پرداختن بدون قضاوت به تجربه فعلی درونی خود تعریف میشود، به طور همزمان تعادل یک حالت ذهنی آرام و هوشیار. در طول مدیتیشن ذهن آگاهی، مربیان دانشآموزان را هدایت میکنند تا بر حواس، نفس، افکار درونی، تجربیات لحظهای و بدن خود تمرکز کنند. مراقبه افکار ذهن را متوقف نمی کند، بلکه به افراد مهارت می دهد تا به طور انتخابی به افکار خود توجه کنند. این تمرین به دانش آموزان اجازه می دهد تا به طور فعال از عوامل حواس پرتی مانند اضطراب و عوامل استرس زا رها شوند. همچنین توانایی تشخیص احساسات فرد را تقویت می کند. این یک مداخله امیدوارکننده برای افزایش احساسات مثبت در کلاس است، زیرا مدیتیشن کنندگان مکرر به طور تجربی تأثیر مثبت بیشتری نشان داده اند.
تحقیقات در مورد برنامه های یادگیری اجتماعی-عاطفی و مراقبه ذهن آگاهی نشان می دهد که حمایت از هوش هیجانی در تقویت نتایج تحصیلی مفید است. با این حال، این نتایج را شاید بتوان به یک اثر جانبی هوش هیجانی نسبت داد: احساسات مثبت. مداخلات متمرکز بر هوش هیجانی احساساتی را القا میکنند که ممکن است متعاقباً تأثیر گستردهای داشته باشند و دانشآموزان را به جریان برسانند. این فرآیند ممکن است یادگیری، موفقیت و خودکارآمدی را تقویت کند. با این خودکارآمدی، دانشآموزان ممکن است برای پذیرش چالشها و ارائه تلاش بهینه خود برانگیخته شوند . در مجموع، القای احساسات مثبت راهی حیاتی برای معلمان برای به حداکثر رساندن نتایج تجربیات یادگیری در کلاس است.
برنامه های ذهن آگاهی و یادگیری اجتماعی-عاطفی تنها دو مورد از مداخلات متعددی هستند که نشان داده شده است که احساسات مثبت می تواند موفقیت را افزایش دهد. با این حال، شواهد تجربی قابل توجهی برای حمایت از اثربخشی سایر مداخلات وجود ندارد. بنابراین، این مقاله تنها به بررسی دو مداخله اجتماعی-عاطفی محدود شده است. علاوه بر این، تحقیقات کمی در مورد اینکه چگونه احساسات مثبت به طور مستقیم بر پیشرفت تحصیلی تأثیر می گذارد، وجود دارد. این مقاله تنها از یک چارچوب نظری برای تأثیر احساسات مثبت بر فرآیند یادگیری استفاده می کند.