یکی از پروژه ها یک پروژه دارم. که بایستی یه داستان کوتاه بنویسم و بر اساس اون یک انیمیشن 3 دقیقه ای درست کنم.
ساخت ویدیو کوتاه بر اساس داستان تولید یک ویدیوی کوتاه ) 3 دقیقه( بر اساس داستان
انواع ویدئوی مورد قبول
1 موشن گرافیک ( Motion Graphics )
انیمیشن های گرافیکی ساده )متنی یا نمادین(
2انیمیشن ) Animation )
روایت داستان با شخصیت های کارتونی D2 یا D3 3
3-استوری برد ویدیو ( Storyboard Video )
مجموعه تصاویر دستی یا دیجیتال پشت سرهم که گاهی
همراه با صدای راوی است
4اسلایدشو داستانی ( Narrative Slideshow )
ترکیب تصاویر با افکت های ساده، موسیقی و صداگذاری
5 استاپ موشن ) Stop Motion ) عکس برداری پی در پی از اشیاء یا نقاشی ها
داستان من:
داستان کوتاه ( نشان دهنده کاربرد الگوی های یاددهی - یادگیری )
سال 2150.
آکادمی جهانی دانش پزشکی، جایی بود که دیگر از استاد خبری نبود. رباتها، هوش مصنوعی و دستورالعملهای ماشینی تمام فرایند یاددهی را کنترل میکردند. دانشجویان فقط شنونده بودند، گیرنده اطلاعات. دیالوگ وجود نداشت، فقط داده.
هانا، دانشجوی سال اول رشته آموزش پزشکی، از کودکی در این سیستم بزرگ شده بود. همیشه میدانست که «صحبت کردن در کلاس» غیرمجاز است. در هر اتاق آموزشی، ربات ناظری با چشمهای آبیرنگ مراقب بود که نظم الگوریتمی کلاس حفظ شود.
روزی، هنگام عبور از راهروی سطح چهارم، برق قطع شد. در تاریکی، درب فلزی کوچکی باز شد: اتاق شماره 99.
داخل اتاق، پنج صندلی گرد، یک تختهسفید دستی، و چند دانشجو. همه آرام بودند.
یک پسر با صدای آرام گفت:
- تو هم خسته شدی از این آموزش سرد و بیروح، درسته؟
-من… فقط دنبال یادگرفتن واقعیام. نه تکرار
-اینجا «دایره انسانی»ه. جایی که ما با هم یاد میگیریم، نه از طریق فرمانهای هوش مصنوعی، بلکه با گفتوگو، تحلیل، تجربه.
جلسه شروع شد. یکی مقالهای درباره اضطراب در یادگیری خواند. دیگری تجربهای از شکست در آزمون را تعریف کرد. هانا، برای اولینبار، حس کرد بخشی از یک جریان زنده است. چیزی که هیچ الگوریتمی آن را شبیهسازی نکرده بود: همدلی، تعامل، تفکر جمعی.
چند هفته بعد، آنها توانستند بخشی از سیستم آکادمی را هک کنند. الگوریتم یادگیری را تغییر دادند. کلاسهایی با «گفتوگوی گروهی»، «حل مسئله مشارکتی» و «نقشآفرینیهای تیمی» ایجاد شد.
در جلسه نهایی، ربات ناظر وارد کلاس شد. برای چند لحظه سکوت بود.
اما اینبار، هانا برخاست و گفت:
-آموزش واقعی یعنی انسان با انسان یاد بگیرد. این الگوریتم جدید ماست. اگر اشتباه است، پس چرا همهمان رشد کردهایم؟
ربات نگاهی کرد. نور آبی چشمهایش خاموش شد. برای اولینبار، سیستم سکوت کرد.
و "اتاق شماره 99"، تبدیل شد به نماد بازگشت انسان به مرکز آموزش.
این آگهی از وبسایت کارلنسر پیدا شده، با زدن دکمهی تماس با کارفرما، به وبسایت کارلنسر برین و از اونجا برای این شغل اقدام کنین.
هشدار
توجه داشته باشید که دریافت هزینه از کارجو برای استخدام با هر عنوانی غیرقانونی است. در صورت مواجهه با موارد مشکوک، با کلیک بر روی «گزارش مشکل آگهی» به ما در پیگیری تخلفات کمک کنید.